تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

شيرين زبوني 2

1392/2/4 15:39
نویسنده : مامان جون
767 بازدید
اشتراک گذاری

مامان قربونت بشه كه هر روز شيرين زبونتر ميشي و البته شيطونتر منم كه بد عادت قبلا اروم بودي الان شيطونتر  بگذريم يه كم در مورد حرفها و كارهات بگم عزيز دلم  اينا بخشي از حرفاته كه يادم مونده .

 

شكلك تكيه كلام اين روزها :  

من ميگماااااااااااا آخه        

تو رو خدا

 

شكلكميخوام برم دوخرچه(دوچرخه ) سوار بشم.

 

 

شكل با هم رفتيم حياط  امير علي وايستاده جلوي در

ميگم: بذار رد بشم

ميگي :اول معما رو حل كن بعد اجازه بدم رد بشي (كارتون دورا   رو خيلي دوست داري و از اون ياد گرفتي )(حتي نميدوني معما يعني چي؟)

 

شكلميگي:مامان برف برا م نقاشي كن (نميدونم  برف رو چه طوري بكشم و معمولا بجاش ادم برفي ميكشم )

 

 

شكلميگي:مامان چرا اب پريا نميده (اينم نميتونم توضيح بدم چون ميدونم هزار سوال بي جواب ميپرسه )سوال

 

 

شكلعصر ميگي: مامان بستني بده

 ميگم: برو اسباب بازيتو جمع كن بعد ميدم

ميگي: توام اول بگو  تو رو خدا نميخواد اسباب بازي رو جمع كني بعدا جمع كن. قهقهه

 

شكلحيات وحش نگاه ميكني و سوالات مختلف كه ذهنتو مشغول ميكنه :

مامان خرس سياه چنده ؟سوال

مامان مار بخر برام 

مامان مار چي ميخوره ؟سوال

مامان  سگ چي ميخوره ؟سوال

مامان جوجه چي ميخوره؟سوال

مامان زنبور چي ميخوره ؟سوال

يه دفعه پرسيدي مامان آقا پليسه چي ميخوره ؟سوالکلافهمتفکر

 

 

 

شكلرفتيم بيرون سوسك و مار و مارمولك اسباب بازي ديدي و ميگي بخر .

منم كه خيلي بدم ميادو چندشم ميشه  خواستم راضي كنم نخريم گفتم اخه مامان من بدم مياد و ميترسم زبان

گفتي :مامان من كه نميترسمعینک (اخه مادر من  اين چه جوابي براي قانع كردن بودنیشخند ).

 

شكلبا بابا توپ بازي ميكني و بابا ميگه خسته شدم ديگه بازي نميكنم برو با مامان بازي كن

ميگي چشم اصرار اصرار مامان بيا بازي كن اومدم يه بار توپو پرت كرده و با يه قيا فه ايعینک

ميگي :اصلا منم باهات بازي نميكنم خسته شدم .تعجب

 

شكلموقع قصه گفتن  وسط قصه ميگه  خلاصه .......ماچ

 

شكلقصه كدو قلقله زن رو بلدي

اول قصه ميگي: خاله پير زن ميگه دلم براي دختركم ناز گلكم تنگ شده .ماچ

عكسرفتيم عروسي يكي از فاميلهاي بابايي وقتي عروس و داماد اومدن تالار

امير علي ميگه :مامان عروس با بابا ش اومدقهقهه

گفتم :مامان باباش نيست عروس با اقاي داماده 

گفتي:خوب عروس با عموش اومد قهقهه. ( من ادامه ندادم چون همون اولي بهتر بود  ).

 

 

 

شكلچون تولدت نزديكه با هر كسي حرف ميزني يا تلفن ميزنن ميگي صبح بيا خونه ما تولدمهقلب

 

شكلسوار تاكسي شديم ميومديم خونه

ميگي: مامان به اقاي راننده نگو ممنون پياده ميشم.

 ميگم: چرا ؟سوال

ميگي: بذار بره دم خونمون ديگه تعجب

 

شكلمامان برام اسكيت بخر؟

ميگم مامان جون تو كه كوچولويي نميتوني سوار بشي 

ميگي خوب تو اسكيت بخر بذار تو اتاقم بعدا بزرگ شدم مدرسه رفتم بده سوار بشم قلبتعجب

 

 

شكلاين كارتونها كه شخصيت حيوانات دارن مثل بره ناقلا يا رئيس مزرعه و ...... تو اون كارتون شخصيت حيوانات خيلي شيرين و خوشگلن .و امير علي عاشق كارتون و اين شخصيتاس و امير علي چون هنوز خيلي بد و خوب زياد تشخيص نميده . (البته اين گفتنش به معني حرف بد يا فحش  نيست )(خدا رو شكر هنوز بلد نيست و اميدورام ياد نگيره)

اكثرا ميگه مامان تو ببيي هستي  يا مثلا به عزيز ميگفت عزيز تو خرسي 

يه بار به بابايي ميگفت بابا تو خوكي  . گفتم پسرم نبايد بگي مامان ؟گفت اخه چرا ؟سوال

گفتم اسم حيوانها رو به  ادما نميگن و خوك يه حيوان كثيفه و خيلي زشته به بابا جون بگي خوك 

گفت چشم 

فردا چند تا مجسمه خوك كوچولو داره اورده ميگه مامان تو ايني اين خوكه خوشگله اين خوكه تميزه كثيف نيست .نیشخند

 

عكس

 تو دنياي بچه ها هيچ چيز زشت نيست

 

ببخشيد يه كم طولاني شد  

پسندها (1)

نظرات (7)

مریم مامان ارمیا
6 اردیبهشت 92 1:54
ای جوووونم ،چه پسری، هم خوشمزه ،هم شیرین زبوووون هزاااااااار ماشالللله
مامان قندعسل
6 اردیبهشت 92 2:05
خیلیییییی قشنگ حرف میزنی خاله.
زهره مامان آریان
7 اردیبهشت 92 1:48
توپ بازیش خیلی باحال بود خودش اصرار می کنه بعد هم ضدحال میزنه خوب بذار تاکسی بره دم خونه بچه خسته میشه ماشالله به امیرعلی شیرین زبون
علامه کوچولو
7 اردیبهشت 92 20:52
واااااااااااااای مادر مردم از خنده!! قربونت برم امیر علی جووووووووووونم
منا مامان امیرسام
8 اردیبهشت 92 21:53
اااااااااای جان عااشق شیرین زبونیتم اونجا که سوال میپرسه واقعا بانمکه اونی هم که میگه راننده بره در خونه خوب راست میگه بچمون ما هم میشه بیایمتولدت عاقا تو هم یه پسر گوگولی مگولی با یه زبون شیرین هستی عزززیزم
مامان امیر حسین
11 اردیبهشت 92 1:31
واقعا چه دنیای قشنگی دارن بچه هامامانش خوب یادت میمونه حرفها و کارهاش رو.من فکر کنم باید قبلا بنویسم که یادم نره بعدا تو وبش پیاده کنمچون تازه هم به حرف افتاده از هر ده تا جمله ی با مزش دوتا یادم میمونه
مامان ساجده
15 اردیبهشت 92 23:45
عزيز دلم تولدتم مبارك