تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

هنرو ميبينيد

امير علي من خيلي شخصيتاي كارتوني رو دوست داره و به خاطر همين من براش دو تا زير پايي فشن دوزي با عكس گيتي و شرك و پلنگ صورتي و........ بافتم   . حالا بماند كه چقدر به خاطر امير علي طول كشيد  چون ميگفت   بده من بدوزم يا كلافه مشد تا ببافم ولي بالاخره تمومش كردم  . حس ميكنم زياد خوب نشده ولي خوب يادگاري ميمونه .و امير علي دوستشون داره . و مياره و اسم اونارو تكرار ميكنه .                                                                         &n...
8 مهر 1391

بو وووووووووو بد ميده

        عمر من تو چقدر ميدوني      بذاريد بگم چي ميگه . يه بار با هم رفته بوديم شمع بخريم و من با فروشنده صحبت ميكرديم و فروشنده گفت عود بخريد براي فضاي خونه خوبه و من گفتم بوي بدي داره نميخوام . و اين وروجك اينو شنيد و بدون اينكه معني شو بدونه براي خيلي چيزا ميگفت . مثلا ميگم بريم تو اين مغازه  . اگه ميلش نباشه ميگه بو بد ميده و يا كرم ميزنم به صورتش ميگه بوي بد ميگه و واي كه ميلش نباشه كسي بوس كنه ميگه بو بده ميده .  تا اينكه من ديدم داره خيلي بد ياد ميگيره و بهش هشدار دادم وگفتم ديگه نبايد اين جمله رو تكرار كني و گرنه قهر ميشم   و طبق معمول چشم گ...
8 مهر 1391

هر چي بگم .... بازم كمه

خدايا  ما هرچقدر شاكر باشيم كمههههههه.هزاران هزار بار شكريت خداي مهربون. درسته ما خيلي منتظر اين عشق بوديم و تو شيريني اونو 9 سال بعد به ما چشوندي  ولي يه جيگر دادي الان انقدر شيرينه كه حدو حساب نداره . هر چقدر مينويسم بازم كمه يه زبوني داره . به جرات ميتوانم بگم تمام 31 سال عمرم يك طرف و اين دو سال و نيم كه امير علي رو دارم يك طرف . خدايا تو مزه عشق واقعي رو بهمون نشون دادي . صد هزار مرتبه شكر ت .             عمو جوني  امير علي  به خونه جديدشون اسباب كشي كردن  و امروز من و بابايي و امير م رفتيم بيرون  براي چشم روشني خونه شون يه شكلات خوري  خوشگل گرف...
8 مهر 1391

وقت مدرسه ها شده و امير علي ناراحته

بچه ها  ي كوچولو و موچولو .  مهر شروع شده و من  ناراحتم . من مدرسه كه نميرم ولي نيلو جونم كه بايد بره و مجبوريم از هم جدا بشيم . ميخوام اين مطلبو براي نيلو فر بنويسم و تشكر كنم چون هم كمك ماماني بود و هم با من بازي ميكرد و هم اذيتش ميكردم و تازه بايد هر روز منو خرگوشك درست ميكرد و......... و ديگه چه بلاها كه سرش نياوردم . نيلوفر دختر عمه جونيمه . اين تابستون من خيلي خوش بحالم بود  و اكثرا نيلو خونه ما بود  در واقع من نميذاشتم بره خونه شون و گريه ميگردم تا بمونه خونمون و وقتي ماماني اين وبلاگو برا م ساخت نيلو خيلي كمك كرد و اكثرا شكلكهاي منو كه ميببيند اون برام جمع كرده .  من به نيلو خيلي عادت كرده بودم...
8 مهر 1391

ني ني ها بدويد بيايد يه محصول جديد خوشمزه......

سلام . شما بگيد از دست اين فسقلي چي كار كنم من .  دلم ضعف  ميره .قبلا كه گفتم امير علي حساسيت داره و نبايد بستني و شكلات بخوره  .بدنش ميزنه بيرون . ولي خوب امير علي عاشق بستنيه وبابايي هم كه دل نازك  وقتي ميگه دلش ميسوزه  و روزي يكي كه بايد ميل كنه تا روزش به شب برسه  و همه نوع بستني ميخوره ولي اكثرا براش ميگيريم و ميريزيم تو ظرف تا با قاشق بخوره . ولي يه بار كه با نيلو فر رفته بود بيرون براش بستني كيم  عروسكي خريده بود و اين اقا هم خوشش اومده بود . و بستني خونه رو نميخواست و دائم يه اسمي رو ميگفت كه ما متوجه نميشديم . تا اينكه از نيلو فر پرسيديم . ميدونيد چي ميگفت من ممسي بخنده ميخوام (چون بستني  كي...
8 مهر 1391

گنج ......وروجک

  من نميدونم گنج چيه و چقدر ارزش داره ولي اينو ميدونم كه يه چيزيايي دارم كه دوست ندارم كسي برداره. اولين گنج من مامان جون و بابا جون هستند كه خيلييييييي دوستتشون دارم .   دومين گنج من سي دي هاي منه  . 8 ماه كه بودم ماماني برام سي دي خاله ستاره و حسني نگو  بلا بگو  و چرا لپ كشوني خريده بود و وقتي ميذاشت من ميرقصيدم . تا اينكه اون روز فرا رسيد و من با اون آشنا شدم (پلنگ صورتي ) .و بعدا بابايي برام عروسكشو خريد.واي عاشقش شدم ..بعد از اون ماماني برام خيلي سي دي خريده ولي هيچ كدوم جاي پلنگ صورتي رو نميگيره.   اسم بعضي از گنجهامو براتون ميگم :   پت مت  ...
5 مهر 1391

واژه نامه .......شيرين زبون ماماني

  ننام ني ني گوجوچوها (سلام ني ني كوچولو ها) .من خيلي شيرين حرف ميزنم و كلماتو نميتونم درست ادا كنم و نمونه ها شو اينجا براتون ميگم تا خوذتون بخونيد چقدر شيرين حرف ميزدم .و فقط ماماني متوجه ميشد . اغر( اصغر )                                                               موما(نيما) پامپ(لامپ)                                                ...
5 مهر 1391

عشق از نگاه كودكان

  عشق عشق يعني : كه مادربزرگم آرتروز گرفت وديگر نتوانست ناخن هاي پايش را لاك بزند از اون پس پدر بزرگم اين كارو مي كرد.حتي وقتي كه خودشم ارتروز گرفت. عشق يعني : وقتيكه مامانم براي پدرم قهوه درست كرد وقبل از آن كه به پدرم بدهد اول اورا ميچشد تا مطمئن شود مزه اش خوب است. عشق يعني :مامانم بهترين تكه مرغ را به بابايي ميدهد. عشق يعني :به كسي بگوييد از پيراهنش خوشتان مي آيد وبعد از آن هروز آن پيراهن را بپوشد.       ...
5 مهر 1391