وقت مدرسه ها شده و امير علي ناراحته
بچه ها ي كوچولو و موچولو . مهر شروع شده و من ناراحتم . من مدرسه كه نميرم ولي نيلو جونم كه بايد بره و مجبوريم از هم جدا بشيم .
ميخوام اين مطلبو براي نيلو فر بنويسم و تشكر كنم چون هم كمك ماماني بود و هم با من بازي ميكرد و هم اذيتش ميكردم و تازه بايد هر روز منو خرگوشك درست ميكرد و......... و ديگه چه بلاها كه سرش نياوردم . نيلوفر دختر عمه جونيمه . اين تابستون من خيلي خوش بحالم بود و اكثرا نيلو خونه ما بود در واقع من نميذاشتم بره خونه شون و گريه ميگردم تا بمونه خونمون و وقتي ماماني اين وبلاگو برا م ساخت نيلو خيلي كمك كرد و اكثرا شكلكهاي منو كه ميببيند اون برام جمع كرده . من به نيلو خيلي عادت كرده بودم و ديگه مامان و بابا ميگفتن نيلو دختر ماست . ولي خوب مهر ماه كه شد بايد به ناچار جدا ميشديم . و نيلو ميرفت مدرسه .ومن تنها شدم . همه ميگفتن واي نيلو بره امير علي دلتنگي ميكنه ولي من پسره خوبيم و مامان و بابا هم تعجب ميكنن چرا بهونه نيلو رو نميگيرم . راستشو بخواهيد دلم تنگ شده ولي خودمو با سي دي هام مشغول كردم .
راستي نيلو فر جوني ما يه وبلاگ داره به اسم نيلو شكلك و شكلكهاي خوشگل داره حتما بريد و ببينيد .و از اونجايي كه بنده عاشق آقا گرگه (اقا گورجو)هم هستم برام آقا گرگه جمع كرده (سفارشي ديگه ) روزي نيست كه شب بشه و اسم اقا گرگه 50 بار تكرا ر نشده باشه . بالاخره خودمم نفهميدم از اقا گرگه ميترسم يا نه . ولي خوب همه چيزو به اون ربط ميدم .
اينم چند تا از شكلك آقا گرگه عزيز كه نيلو سفارشي برام جمع كرده . ممنونم نيلو جونيييييييييي و خيلي دوستت دارم