مامانت نميشم
سلام امير علي مامان عشقم چند روز پيش وقتي حرفمون ميشد ميگفتي مامان جون ديگه داداشت نميشم ولي امروز بعد از كلي اذيت گفتي ديگه مامانت نميشم .
تا ده ميشمردي ولي هميشه چهار جا ميافته ميگم مامان چهار روكجا جا ميذاري ميگي زير ديوار.
قصه شنگول و منگول رو كه بلد بودي قصه جك و لويباي سحر اميز و قصه كدوي قلقله زن و قصه شنل قرمزي ياد گرفتي . البته به زبون خودت . يه وقت ديگه برات مينويسم چطوري تعريف ميكني . عشقم شعر هم يادگرفته شعر خرگوش و يا آقا راننده كلاه قرمزي .
اين چند تا عكس كه خيلي وقته ميخوام بذارم تو وبلاگ ولي وقت نميشد بالاخره امروز بختشون باز شد
اين دو تا عكس رو نيلو فر گرفته اونموقع بود كه ميگفت خيلي بد خوشگل شدم
اينم اميرعلي و نيوشا (دختر خاله اكرم ) نيوشا يك هفته از امير علي كوچولوتره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی