تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 5 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

روزهاي عيد

1392/1/20 14:12
نویسنده : مامان جون
405 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  اول از سفره هفت سين شروع ميكنم   عشق مامان تو چيدن كمك كردي تو رنگ كردن صدف و تخم مرغ ها حسابي كمك كردي . البته بعد از كمك تو يك ساعتي بايد تميز كاري ميكردم هم خونه و هم سرو صورت تو فسقلي رو ميشستم . و اينكه عاشق سماغ بودي و نصف سماغ كه داشتيم با قاشق خوردي و ول كن نبودي تا كه عصباني شدم . و دو تا ماهي خريده بوديم كه خودت انتخاب كرده بودي و به اقاي فروشنده ميگفتي يه دونه سرخ بده . يه روز مونده به عيد ديدم  خيلي ساكتي و جلوي چشم نيستي فهميدم يه كاري كردي . صدات كردم با ناراحتي گفتي سيم رو انداختم تو ماهي . (سيم رو با  ابر ظرف شويي انداخته بودي تو ماهي وبه اون سفيد كننده زده بودم  يكي از ماهي كوچولو ها مرد و من گفتم مامان جون دوستشو كشتي الان تنهاس خيلي ناراحت شدي و گريه كردي و مجبور شدم دو تا ديگه ماهي بخرم ولي نميدونم چرا اون دو تاي بعدي مردن ولي اولي هنوز زنده اس . 

موقع سال تحويل خانه خودمون بوديم و سه نفري كنار هفت سين بوديم  . بعد رفتيم خونه عزيز و حاج اقا و بعد خونه مامان و باباي من و بعد عيد ديدني شروع شدو خونه فاميلا رفتيم . تو روز قبل از عيد سرما خورده بودي و من دارو بهت ميدادم و چند روز اول عيد كلافه بودي .و روز چهارم منم سرما خوردم و بعد از خوب شدن من بابا جون مريض شد . و ما  تعطيلات جايي نرفتيم . اكثرا خونه بوديم و بي حال .ولي خوب هوا هم كمي سرد بود و ترجيح ميداديم خونه باشيم .

حالا يه كم از شيرين زبوناي عزيز دلم بگم 

 

با  هفت سين  كه چيده بوديم كار نداشتي نه يه دونه اجيل بخوري يا يه دونه شيريني خوردي و من حسرت ميخوردم و به عوض اينه اينا رو قايم كنيم  سماغ رو برداشتم .

 

چون تو عاشق شكلات هستي و چند روز اول خورده بودي بدنت بيرون زده بود و خارش داشت . و ما هم براي پذيرايي شكلات كاكائويي خريده بوديم و توام ديده بودي گفتيم شكلات رو داديم عمو برد و تو باور كردي . فرداي اون روز يه كاكائو پيدا كردي و دادي به من وگفتي مامان جون اينو قايم كن عمو نياد ببره بعدا بخوريم .

 

وقتي مهمون ميومد ميخواستي قضيه ماهي ها رو تعريف كني  ولي نميتونستي . (بالا قضيه ماهي رو نوشتم )ميگفتي   ما  يه دونه ماهي داريم  دو تا نداريم .

 

رفته بوديم خونه پسر خاله بابايي عيد ديدني . اونجا نوه خاله بابا شكلاتارو با ظرف برداشت برد . امير علي اروم در گوش من گفت مامان ني ني شكلاتارو برد حالا من چي بخورم 

 

يه روز لباساتو خيس كرده بودي موقع دست شدن گفتم مامان بازم خيس كردي گفتي مامان تو نگران نباش 

 

موقع ظهر ميخواستم يه كم بخوابم ميگي مامان هزار بار گفتم كه چشماتو نبند

 

شب داشتي  اسمها رو ميگفتي   دينا   نيما     عمو ابراهيم     عمو اسماعيل    اون خانمه 

 برگشتم ديدم تخم مرغ سفالي رو برداشتي يه سكه روش گذاشتي داري نظر ميگيري براي خودت (بچه ها از بزرگترا خيلي زود ياد ميگيرن ). من اكثرا تخم مرغ براش ميشكونم  يا اسفند خيلي دود ميكنم . شايد بگيد خرافات ولي خوب از چشم نظرخيلي ميترسم.

 

 اين روزا عاشق ماه تو آسمون شده و دائم دنبال ماه ميگرده و ميگه بياد خونهمون و وقتي ميبينه حتما بايد به ما نشون بده . منم بهش ميگم مامان جون ماه خوشگله ميگه داره ميگم ماه روي زمين رو ديدي اونم خوشگله ميگه كجاس ميگم  امير علي ديگه .

 

 

اينم پروانه كه امير علي كشيده 

نقاشي

 

 

اينجا هم عصر روز 13 بدر باغ حاج آقا بوديم و اونقدر بازي و شيطوني كرده بود كه داشت از خستگي خوابش ميبرد .

 

 

 عكس

 عزيز دلم من عاشقتم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

هدیه
20 فروردین 92 16:26
سلام الهیییییییییییییییییییییی خاله قربونت بره چه برای خودت شیرین زبون شدی گل پسری خاله
زهره مامان آریان
24 فروردین 92 0:30
چقدر گل پسرمون اقاست.تو اعکساش از چشماش مظلومیت میباره.خاله قربونش.
مامان قندعسل
24 فروردین 92 1:00
چقدر شیرین زبون شدی عزیزم. اون قسمت تخم مرغ خیلیییییی باحال بود.
مائده(ني ني بوس)
25 فروردین 92 23:44
چه پروانه خوشدلييييييي
زهره مامان آریان
26 فروردین 92 23:17
سلام زهراجون.خوبی؟ من دیشب و پریشب آیدیم باز نمیشد و نمی تونستم آن شم. ولی امشب ردیف شده و آن هستم.اگه اومدی منتظرتم. امیرعلی گلم رو ببوس
منا مامان امیرسام
28 فروردین 92 1:09
یعنی عاشقتم که تخم مرغ میشکونی.حالا برای کی چشم نظر میگرفتی گوگولی اونم با تخم مرغ سفالی مامانی ماهیه سفید کننده خورده ایزوله شده دیگه تا ابد نمیمیره وااای چقدر سخته که بچه ها نمیذارن ظهر بخواابیم.شکنجه اس واقعا.خدا صبرتون بده
منا مامان امیرسام
28 فروردین 92 1:10
خداروشکر که 13بدر خوش گذشته.
قربونت برم که نمیتونی زیاد شکلات بخوری درسته سخته اما یه حسنی که داره دندونهای سفیدت زود خراب نمیشن
بوووووووووووووووووووووووووووووووس برای امیرعلی جوووون


خاله جون .دندون سفيد ندارم همه به لطف شربت اهن سياه شدن
منا مامان امیرسام
28 فروردین 92 3:28
قربون محبتت برم منم عاشقتم, ففط یه سوال چه جوری سماق خالی میخوری
مامان آرینا مو فرفری
29 فروردین 92 0:41
bahar-mamane barsam
30 فروردین 92 2:31
Amir Ali joon khale ghorboonet beshe ke to enghadr shirini
boos boossssssssssssssssssssssss



بهار جون نميشه بري تو وبلاگت .و بهت دسترسي ندارم ميشه عزيزم ايدي تو برام بذار تو خصوصي
هیراد و عمه لیلاش
1 اردیبهشت 92 19:05
مامان دوقلوها(حسین-حسام)
2 اردیبهشت 92 23:53
سلام امیر علی جونم قربونت برم من مرسی که بهمون سر میزنی فدات بشم من عزیز دلم دوست دارم گلم
مامان امیر حسین
3 اردیبهشت 92 13:09
عزیزم چه پسر مودبیشیرین زبون منی عزیز دلمشاد باشید
نیکو موسوی
8 خرداد 92 0:40
سلام امیرعلی جونم خیلی خوشحالم که اینجاهم پیدات کردم دوست خوبم اینم ادرس وبلاک منه خوشحال میشم اکه بهم سر بزنی http://nikoo-mousavi.niniweblog.com