تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 3 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

جشن و امير علي و ادامه حرفاي وروجك

1391/12/8 23:36
نویسنده : مامان جون
272 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مادر رفته رفته به شيطنت تو اضافه ميشه  و دركت از مسائل بيشتر ميشه .  5 اسفند روز مهندسي بود و سازمان نظام مهندسي استان هر سال به همين مناسبت جشن خوبي برگزار ميكنه و تمام اعضا رو با خانواده دعوت ميكنه . از اون موقع كه تو به دنيا اومدي دو ساله سه نفري ميريم ولي خوب تو اون موقع كوچولو بودي و معني جشن رو نميفهميدي ولي امسال اول گفتم مامان حاضر شو بريم جشن با چه اشتياقي حاضر شدي و موقع رفتن به بابا جون ميگفتي بابا جون اونور نرو برو جشن . و تو جشنم كه خيلي هم شلوغ بود ولي تو با تمام اهنگا دست و جيغ و هورا ميكشيدي به حدي كه از خستگي خوابت برد و قرار بود پنگول بياد ولي چون ما دعوت بوديم جشن تولد نتونستيم بمونيم و زود رفتيم خونه عمو حبيب  اخه جشن تولد نيما بود . بعد از شام وقتي موقع كيك و شمع شد چند بار شما به جاي نيما شمع رو خاموش كردي و هر كسي عكس ميانداخت شما هم تو عكس بودي من باورم نميشد امير علي اين همه شيطنت كنه و حتي يه عكسم جا نندازه . 

الان چنذ روزه تولد تموم شده و تو دائم ميگي مامان تولد بگير كيك بگير  شمع بگير فوت كنم و تمام فكرو ذهنت رو مشغول كرده 

امروز تو تاكسي نشسته بودي اونقدر از كيك گفتي كه راننده تاكسي گفت مگه تولد شه و من گفتم خيلي مونده  و آقاي راننده گفت حالا يه كيك كوچك براش بگير تا تولدش بشه .

امير علي تو تاكسي ميگفت :مامان برام كيك بزرگ بگير           كيك زنبور بگير            شمع كوچولو بگير                 شمع قرمز بگير      همش من فوت كنم         كيك زنبور كله داشته باشه (چون كيك نيما بن تن بود با توجه به اون ميگفت سر داشته باشه )  حالا كيك زنبور با سر بن تن چي ميشه خدا ميدونه 

اتش بازي هم باشه مثل جشن اون عمو اتش بازي كرد مثل اون ميخوام .

د راخر موقعه پياده شدن آقاي راننده گفت امير علي تولدت مبارك عمو .

 

 

 

 چون بابا ميگه امير علي توپو شوت كن بياد امير علي ميگه بابا منو شوت كن بابا (يعني منو بنداز بالا )توجه امير علي به بالا ميگه بابا .

 

 

 

 

بابا جون منو بخرچون (بچرخون)

 

بابا من برم عبق (عقب)

 

هنوز به يه لحظه ميگه (يه خسته)

 

 

بابا از بيرون مياد اميرعلي ميدوه ميره قايم ميشه بعد ميگه بابا جون بگو پسر خوشگلم كجاست 

 بگو امير علي ناز من كجاست   بعد بابايي ميگه و امير علي وارد ميشه با جيغ اينجام 

 

 

 

عزيزاومده خونه ما امير علي ميخواد بگه خوش اومدي ميگه عزيز خوش بگذره .

 

اميرعلي ميگه من مامان بشم تو امير علي بشو  حالا جارو برقي بكشم   بعد وقت جارو برقي ميگه اخه گل پسري چرا اشغال ميريزي بگو ببخشيد 

 

 

عزيز آقا زنگ زده ميگه گوشي رو بده با امير علي حرف بزنم ميگم امير علي بيا با عزيز صحبت كن  ميگي   :     مامان عزيز  سوال داره 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

بهار-مامان برسام
9 اسفند 91 0:30
الهی خاله قربون این شیرین زبونی ها و دلبری هات بره امیر علی جون پسر خوشگل و ناز و با ادب امیر علی اقاست هزار ماشالله و قدر مامان جونش رو باید بدونه که یه همچین مامان مهربونی داره خدا حفظش کنه این گل پسری رو
مونا مامان امیرسام
9 اسفند 91 2:04
فدات بشم با اون زبون شیرینت. شیطون خاان. مامانی واجب شد براش کیک و شمع قرمز بگیری. امیرسام که شمع تو عکس رو هم فوت میکنه.
مونا مامان امیرسام
9 اسفند 91 2:05
اینکه جارو میکشه و میگه اشال نریز خیلی بامزه بود. واقعا بچه ها همه حرفها و حرکات رو ضبط میکنند. یه عالمه بوووووووووووووووووووس محکم برای امیرعلی شیطون بلا
الی مامان
9 اسفند 91 14:56
یه کیک بزرگ با یه شمع کوچیک قبل از تولد خیلی خوبه هیچی که نباشه میشه یه خاطره ی قشنگ 3 نفره
علامه كوچولو
10 اسفند 91 7:27
چقدر اين پسر بامزه شده از طرف من محكم بچلونش مادر
زهره مامان آریان
12 اسفند 91 16:13
قربون او نشیرین زبونیت.مامانی خوب کیک بزرکگبگیر پسرمون دوست داشته باشه.بعد سهم ما رو هم کنار بذار
fandoghebarfi
13 اسفند 91 12:56
آآآآآآآآآآآآآآخی الهیییییییییی ماشالا چه امیر علی نازو با مز ه ای..خیلی خوشله خاله.مواظب دوست من باش خاله ای. مسییییییییییییی..
مامان ساجده
13 اسفند 91 16:26
فدای شیرین زبونیات خوب مامانی براش یه کیک و شمع بگیر فوت کنه تا به آرزوش برسه این طلا پسر
مامان قندعسل
16 اسفند 91 0:40
چه آرزوهای قشنگی دارن بچه ها. امیرعلی خیلی شیرین زبونی خاله جون.