تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي تك ستاره ي اسمون ما اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 5 روز سن داره

امير علي شيرين گندمك مامان و بابا

حرفهاي شيرين زبونم

1391/12/20 13:56
نویسنده : مامان جون
336 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مادر اين روزا اينقدر شيرين زبون شدي و حرف ميزني و سوال مي كني  بعضي وقتا دلم ضعف ميره برات و سعي ميكنم بتونم همه رو برات ثبت كنم . 

 

چند شب پيش برق  قطع شد و تاريك شد يه كم ترسيدي بعد گفتي   تلويزيون روشن كنيم  اصرار كه روشن بشه حالا بايد تو رو توجيه كنم كه تلويزيون با برق كار ميكنه  و بعدش گفتي مامان چرا برق قطع شد  عمو قطع كرد بريم نردبون بذاريم بريم بالا درست كنيم . و جالب اينكه وقتي ميخوام جارو برقي بكشم و لامپ  و يا تلويزيون روشن كنم نميذاري و خودت روشن ميكني و نميترسي ولي وقتي برق نبود ميگفتي بيا  تلويزيون روشن كن من ميترسم برق منو بگيره .متفکرسوالتعجب

 

 

شربت ويتان گرفتم برات و شبا ميدم ميخوردي وقتي اوردم بدم گفتي مامان شربت  استا  موفن نميدي بخورم .تعجب

 

روز پنج شنبه برف ميومد  صبح كه بيدار شدي و ديدي برف مياد خيلي ذوق ميكردي اومدي گفتي مامان جون برف چي ميخوره ؟ شنيده بودي برف افتاب بخوره اب ميشه   گفتم مامان برف چيزي نميخوره  آفتاب  كه بياد برفها آب ميشه  . باز پرسيدي آب ميشه ميره هوا  . بعدش زنگ زديم به خونه عمه جون و به ساجده جون گفتي بيا برف بازي  ولي زود بيا آخه برفا تموم ميشه . و واقعا هم زود برفها اب شد. و من موندم سوال امير علي و طريقه قانع كردن و جواب دادن به سوالش . 

موقع  نهار ميپرسيدي مامان  ساجده جون كجاست ميگم خونه شون و سحر جون و عمه جون كجاست ميگم اونام خونشون . گفتي دارن حاضر ميشن بيان اينجا .

 

 

عصر كه برفها  اب شده بود امير علي گريه ميكرد من برف ميخوام بازم برف بياد  و بازم يه حكايت ديگه ........

 

 چند روزه صبحها از خواب بيدار ميشي ميگي مامان صبح بخير بزرگگگگگگگگگگگگگ.

 

 

با بابا جون داري بازي ميكني ميگي با با جون من مي دوم تو بدو دنبالم بگو واي چقدر موشزه اس‌(خوشمزه اس ) اين امير علي .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بهار مامانه برسام
22 اسفند 91 1:52
این پسری باهوش داره روز به روز شیرین تر میشه هزار ماشالله خدا حافظ و نگهدار این پسمل خوشممز باشه. امیر علی ناز دردونه ببین ما نمیتونیم دنبالت کنیم خاله جون ولی میدونیم شما خیلی خیلی خوش ممزی عسلیه خاله خاله دورت بگرده ناز پسملی راستی برسام منتظره با دینا جون و میثم جون بیاین با هم بازی کنید حالا کجا قرار گذاشتین شیطونکا امیر علی جون عسلک ناز پسرک انقدر شیرین زبونی میکنی نمیگی یکی مثل من که عاشق شیرینی و عسله یهو میاد دلسته هام هامت میکنه بوس بوس پسملیه خوشممز
بهار مامانه برسام
22 اسفند 91 1:55
سلام ناز گلم دوست جون عزیزم الهی خاله قربون این ناز پسری خوشمل بره دیدی خانمی این نی نی های باهوش ما زبون همو خوب میدونن خواهر جون فکر کنم یه کم دیگه بگذره به ما اجازه ندن بشینیم پای کامپیوتر و خودشون بیان مطلب واسه هم بزارن و تازه از ما زرنگتر هم هستن و با هم قرار هم میزارن و میرن گردش و تفریح والا از این فسقلی ها هر چی بگی بر میاد قربونشون بشم من
منا مامان امیرسام
22 اسفند 91 2:08
شما خودت همین طوری شیرین هستی نمیخواد اینقدر شیرین زبونی بکنی . یعنی عااشق حرف زدنتم. موشزه من
منا مامان امیرسام
27 اسفند 91 2:39
زهره مامان آریان
1 فروردین 92 8:08
من این پسر موشزه رو بخورم؟